تالش،سر زمین همیشگی ام

ساخت وبلاگ

وآنگاه که صبح نفس می کشد و با نگاه نافذ خود روح زندگی را در جان هستی

می دواند،سرزمینی اهورایی و باستانی باشکوه و جلال و عظمتی خیره کننده

بر گستره ی ایران زمین می درخشد،آنک تالش:نگین یک دانه شمال،همان که روح

زیبایی را در خود مسحور کرده است. مهد غیرت،شرف،،اصالت و آزادی،فرهنگ و

تمدن و تاریخ خود گواهی بر ماجراست. مریان،آق اولر،وسکه و چه عمقی دارد

درخت اصیلی که ریشه هزاران ساله دارد.تالش فقط نام یک شهر،یک منطقه یا

گوشه ای از جغرافیا نیست و فقط نام گویش و لهجه و زبان نیست. بلکه تجلی گاه

آرزوی مردمی است در طول قرون و اعصار، تلالو عظمت نیاکان است.غرور نهفته در

دل تاریخ است.تالش اسطوره مقاومت و تلاش و زندگیست.عرصه پاسداشت،باورها

و گفتارها و کردارهای نیک است.کدام زبان را یارای آن خواهد بود که تو را توصیف کند

کدام بیان شاعرانه تواند که وسعت بزرگیت را بسراید؟ ای سرافراز،تو را برای بزرگیت

نسروده اند،ای مقاوم،ای نستوه،ای صبور،چه بشکوهند کوه های بلندت،چه

دل انگیزند چشمه ساران زیبایت،چه طربناکند سر سبزی جلگه هایت،چه مفرحند

صدای آبهای زلالت.و چه مغرورند درختان شمشادت.و جنات تجری من تحت الانهار.

و آنات این آیات پیوسته در عمق جان فرزندانت جاریست.شهیدانت در راه وطن و

آزادی مرگ را به سخره گرفتند و اندیشه سرفرازی تو در ذره ذره ی وجود مردانت

تنیده است.آنان شریفند و فداکار چون گران خوار و زنانت پهلوانند چون گردآفرید.

سخاوت را از روح نسیم،فداکاری و ایثار و محبت را از دستان دریا آموخته اند.خود

دریایی اند و روحشان مواج و زلال.

دستان پینه بسته شان را در زیر دامن نجابت و اصالت پنهان کرده اند. با دیدگان نظاره

به افق تاریخ نگریستیم.ای سرزمین نجابت،ای افتخار قوم آریا،ای کادوس مردمانت چه

مردند،قهرمان چون کاوه ی آهنگر.آنگاه که صفاکان و ضحاکان را با شمشیر قهر خود

کمر شکستند و در برابر دژخیمان و ابلیسیان چون کوهی سترگ ایستادند و نیرنگ و

جادوی اهریمنیشان را باطل کردند.رادمرداند و دلیر،نیک آیین و بخرد،دارای تمدنی

اصیل و گذشته ای با افتخار.صاحب فرهنگند و هنر که هنگامه ی هیچ افسونگری

سحرشان نکرده است.روان چون آبی آرامند و زلال بسان چشمان قهرمانی که پس

از پیروزی می درخشد.بی پیرایه اند،چون سفره های روستایی.کبوتران سفید بال

آزادی در حرمت چه آزادانه پرواز می کنند،ای سرزمین مقدس،آینده در دستان توست

و به روی فرزندانت لبخند می زند.شادباش و دیر زی و با چنین شادکامی بهروز باش و

کامیاب.سربلند باش چون کوه هایت و سرسبز باش چون درختانت. به آیین بمان و

نیک نام.

ای شمایان دوستدار پهلوانی ها

سام و نیرم،زال زر ماییم

رستم دستان و سهراب دلاور نیز

ما فرامرزیم

دیگر اکنون دوری و دیری است

کاتش افسانه افسرده است

پهلوان زنده را عشق است

حال را آینده را عشق است....

 

یادداشت های کوهنوردی و زندگی...
ما را در سایت یادداشت های کوهنوردی و زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barzekouho بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 21:25